سلام (عزیزم )
یادته من قبلناچقدازت بدم میومد؟همیشه میگفتم ازت بدم میاداماحالافهمیدم کاری نکردی که ازت بدم بیاد.
توفقط بهم ابرازعلاقه کردی منم که ازقبل میدونستم ناراحت شدم ...میدونی چیه آخه همیش هرجامیرفتم چشات
رومن بودمنم دیگه ....خوب حالابگذریم .تواینقدبهم محبت کردی وخودتونشون دادی تابالاخره داری دلمونرم میکنی
نمیدونم چطوری اینکاروانجام دادی هیچ وقت فکرنمیکردم حسم بهت عوض شه .دقیق یادم نمیادازکی شروع شد.
دلم گرفته ف .چندروزدیگه میخوای بری من ازپارسال ندیدمت .دلم واسه نگاهات تنگ شده .واسه خیره شدنات
هیچ وقت یادم نمیره اون شبی روکه اشکوتوچشات دیدم چه باحسرت اول ب رونگاه کردی بعدصاف زل زدی توچشای
من .چقدرناراحت بودی .نمیدونم ب چی بهت گفت /من خیلی بهت ضربه زدمواذیتت کردم اماتوبازم چشم ازم برنمیداری
چطوری وازکی دوسم داشتی نمیدونم .امامرسی .دوست داشتنت حس قشنگی بهم میده .
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3